سفرنامه استانبول

امروز می خواهم تجربه سفرم به شهر استانبول و کشور ترکیه را با شما در میان بگذارم. من برای این سفر تور استانبول خریدم که تصور می کردم خیلی گران باشد اما وقتی چند روز جستجو کردم، متوجه شدم که تور ارزان استانبول هم زیاد است و حتی تور زمینی استانبول هم وجود دارد، پس قبل از این که وارد ماجرای سفرم شویم، توصیه می کنم که از ابتدا تصوری دست نیافتنی از سفر به استانبول و سایر شهرهای کشور ترکیه برای خود نسازید چون من هم یک کارمند هستم و با درآمد حداقلی به استانبول سفر کردم.
بهترین فصل سفر به استانبول تابستان است اما اواخر بهار نیز مناسب از نظر آب و هوا جذاب خواهد بود. من مرداد ماه را برای سفر استانبول انتخاب کردم زیرا همان موقع می توانستم مرخصی بگیرم. من تور استانبول فاینداتور را خریدم در واقع تورم را از این وب سایت پیدا کردم و بعد از مقایسه قیمت ها و شرایط تورها یکی را انتخاب کردم که آژانس مسافرتی فلات پارس گیتی نام داشت.

سفرنامه استانبول | بهترین مراکز خرید

پرواز من از فرودگاه امام خمینی به مقصد فرودگاه جدید استانبول بود و باید ساعت 10:45 پرواز می کرد اما با نیم ساعت تاخیر پرواز کرد. من همیشه از فروگاه آتاترک استفاده کرده بودم و اینبار اولینبار بود که فرودگاه جدید استانبول را می دیدم. به راستی فرودگاهی زیبا و وسیع بود و آنجا آرزو کردم که کاش ایران هم مانند ترکیه آباد شود. من از فرودگاه مستقیم با ترانسفر تور به منطقه سلطان احمد که هتل در آن قرار داشت رفتم. بعد از کمی استراحت وصرف ناهار در هتل برای پیاده روی بیرون رفتم که توصیه می کنم شما هم این کار را انجام بدهید زیرا محله سلطان احمد گذرگاه هایی سنگ فرش دارد و تمیز و دیدنی است. من قصد نداشتم که از مسجد ایاصوفیه استانبول یا آب انبار باسیلیکا سیسترن دیدن کنم چون می دانستم بلیط ورودی انها گران است و از انجایی که عاشق خرید کردن هستم در اینترنت جستجو کردم و لیستی از ارزان ترین مراکز خرید استانبول را پیدا کردم. با این که بیشتر به مراکز خرید مدرنی مثل مرکز خرید جواهر استانبول علاقه مند هستم و تعریف مرکز خرید فروم استانبول را هم زیاد شنیده بودم اما راهی بازار بزرگ استانبول شدم چون دوست داشتم که آن را ببینم و چون تا غروب آفاتن 4 ساعت فرصت داشتم ترجیح دادم که آن روز را به بازار بزرگ و بازار ادویه استانبول بروم تا برای سایر مراکز مدرن وقت بیشتری داشته باشم. گزند بازار را دوست داشتم اما چون نمی توانستم اجناس فیک را از اصل تشخیص بدهم و همه چیز درهم بود اجناس خاصی نخریدم و بیشتر از فضا لذت بردم.
روز بعد می دانستم که مقصدم مرکز خرید فروم استانبول است چون قبلا به این مرکز خرید رفته بودم و به خاطر شیک بودم و وسعت زیادش عاشقش شدم. بعد از صبحانه هتل راهی فروم شدم و از همان بدو ورود به دنبال رستوران کی اف سی آن گشتم تا برای نهار به آنجا بروم چون آدرس رستوران های کی اف سی استانبول را سرچ کرده بودم و می دانستم که در فروم کس اف سی هست و من هم همیشه این برند را برای خرید کنتاکی می پسندم. روز دوم سفرم را به کل در فروم گذراندم و توانستم از حراج ها لباس های خوبی بخرم. بد نیست بدانید که آن روز من دوبار ناهار خوردم یکبار اسکندر کباب و یکبار هم کنتاکی.

سفرنامه استانبول | بازدید از اماکن دیدنی

همانطور که بالاتر اشاره کردم از ابتدا بازدید از مسجد ایاصوفیه در برنامه سفر من قرار نداشت اما در هتل با زوجی آشنا شدم که آرزوی آنها بازدید از ایاصوفیه بود و اصلا به همین خاطر در سلطان احمد اقامت کرده بودند. آنها آنقدر برای دیدن این مسجد ذوق داشتند که من هم فکر کردم شاید بهتر باشد که از این مکان دیدن کنم البته ناگفته نماند که واقعا احساس می کردم که این فقط قدرت تبلیغات سازمان گردشگری ترکیه است که کسی را تا این اندازه برای دیدن یک مسجد مشتاق کرده است. روز دوم از مسجد آبی استانبول که وردی نداشت دیدن کردم و بعد از باسیلیکا سیسترن و ایاصوفیه هم بازدید کردم و در نهایت راهی قصر توپکاپی شدم. راستش را بخواهید یک ساعت در ایاصوفیه بودم و به نظرم خیلی زیبا بود اما بازهم 70 لیر ارزشش را نداشت.

سفرنامه استانبول | میدان تکسیم

نمی شود به استانبول سفر کرد اما نام میدان تقسیم استانبول یا تکسیم را نشنید گویا به تهران بروی و اسم میدان آزادی را نشنیده باشی. من دو روز آخر سفرم را به گردش در خیابان استقلال استانبول و میدان تکسیم گذراندم و حسابی در کوچه و پس کوچه های اطرافش قدم زدم به اندازه ای که یکبار گم شدم و سر از خیابانی پر شیب در آوردم که پر از گلهای صورتی بود و هنوز هم نمی دانم کجا بود و چطور پیدا شدم اما از سفرم راضی بودم چون توانستم به بالای برج گالاتا بروم و عکاسی کنم و روی پل گالاتا قدم بزنم و به مرغ های ماهی خوار غذا بدهم. خوشحال می شوم که نظرهای شما را درباره سفر به استانبول و نکته های جالب این شهر بخوانم.

نویسنده: زهرا میرزایی